کد مطلب:369964 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:411

39 - حسن خلق در معاشرت - پیشی گرفتن در کارهای خوب
 بسم الله الرحمن الرحیم

و طیب المخالقة و السبق الی الفضلة .

محتوای تعالیم اسلام 

امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق دو درخواست از پیشگاه باری تعالی برای مسلمانان نموده است : اول اخلاق خوب در معاشرت با مردم ، دوم پیشی گرفتن در فضیلت و نیكوكاری . به خواست خداوند بزرگ و توانا موضوع بحث و سخنرانی امروز این دو مطلب مهم و سعادت بخش است . می توان گفت مجموع تعالیم مقدس اسلام مبتنی بر سه اصل اساسی است : اول عقاید، دوم اخلاق ، سوم احكام

در قسمت عقاید، هدف اسلام ، بیان معتقدات واقعی و صحیح و مبارزه با عقاید باطل و خرافی است . در قسمت اخلاق تمیز خلقیات حمیده و منجیات از اخلاق ذمیمه و مهلكات است . در قسمت احكام ، تدوین فرایض و محرمات و تمیز اعمال روا از ناروا در عبادات و معاملات است .

در آیین مقدس اسلام ، خلق خوب كه مایه حسن معاشرت با مردم است ، آنقدر مهم تلقی شده كه رسول اكرم (ص ) فرموده : فقدان آن از جمله عواملی است كه می تواند وابستگی انسان مسلمان را از خداوند و رسول خدا قطع نماید.

وابستگی به خدا و پیامبر (ص ) 

عن النبی صلی الله علیه و آله : ثلاث من لم تكن فیه فلیس منی و لا من الله عزو جل . قیل یا رسول الله ! و ما هن ! قال : حلم یرد به جهل الجاهل و حسن خلق یعیش به فی الناس و ورع یحجزه عن معاصی الله عزو جل . (176)

پیمبر اكرم (ص ) فرمود: سه چیز است كه اگر در كسی نباشد نه به من بستگی دارد و نه به خداوند. عرض شد یا رسول الله ! آن سه چیز كدام است ؟ فرمود: حلمی كه شخص مسلمان به وسیله آن نادانی جاهل را از خود بگرداند، حسن خلقی كه به وسیله آن با مردم معاشرت كند، و تقوایی كه او را از معاصی خداوند باز دارد.

اثر سوء خلق 

بدتر و زیانبارتر از نداشتن حسن خلق ابتلای به سوء خلق است كه به موجب بعضی از روایات ، سوء خلق ، آدمی را به عذاب خدا مبتلا می كند، اگر چه دارای عبادات و طاعات باشد.

قال لرسول الله صلی الله علیه و آله : ان فلانه تصوم النهار و تقوم اللیل و هی السیئة الخلق تؤ ذی جیرانها بلسانها قال لاخیر فیها، هی من اهل النار (177)

به رسول اكرم (ص ) عرض شد: فلان زن ، روزها را روزه دارد و شبها را با عبادت خدا می گذراند ولی بد اخلاق است و همسایگان را با زبان خود آزار می دهد. فرمود در او خیری نیست و جهنمی خواهد بود.

غرب و حسن خلق 

در كشورهای پیشرفته امروز نیز مسئله اخلاق خوب و حسن معاشرت با مردم مورد توجه است و نویسندگان درباره آن كتابهایی نوشته اند و در كلاسهایی كه به همین منظور تشكیل می گردد به داوطلبان می آموزند، ولی اخلاق خوب در دنیای غرب با حسن خلق در اسلام از جهات متعدد، تفاوت دارد و در اینجا راجع به یكی از تفاوتهای اساسی توضیح داده می شود: در دنیای پیشرفته امروز هدف اصلی از اخلاق خوب و حسن معاشرت با مردم نیل به تعالی معنوی یا دست یافتن به كمال انسانی نیست ، بلكه مقصود این است كه با خلق خوب هر چه بیشتر بر تعداد دوستان خود بیفزاید و محبوبیت خویش را زیادتر نماید. یا در كلاس درس اخلاق فروشندگی شركت كند و راه نفوذ بیشتری در مشتری را بیاموزد، او را در خرید جنس ، قانع سازد، و در نتیجه از فروشگاه اجرت بیشتری دریافت دارد و در زندگی از لذایذ زیادتری برخوردار شود. به عبارت دیگر، دنیای امروز كه بیش از هر چیز در اندیشه مادی و تكثیر ثروت است ، نه برای خداست كه پی حسن خلق می رود و نه به انگیزه كمال روحانی و معنوی ، بلكه مقصودش این است كه با اخلاق خوب هر چه بتواند در دلها بیشتر نفوذ كند و بر دوستان خویش بیفزاید تا در مواقع لازم از وجودشان استفاده نماید یا درآمدش فزونتر شود و به منافع و فواید زیادتری نایل گردد.

اسلام و حسن خلق 

اولیای گرامی اسلام ضمن روایات متعددی از فواید مادی حسن خلق سخن گفته و پیروان خود را با نتایج دنیوی اخلاق خوب متوجه نموده اند و در اینجا بعضی از آن روایات ذكر می شود:

عن علی علیه السلام قال : رب عزیز اذله خلقه و ذلیل اعزه خلقه . (178)

علی (ع ) فرموده : چه بسیار عزیزی كه اخلاق بد، او را ذلیل نموده و چه بسیار ذلیلی كه بر اثر حسن خلق به عز و بزرگی دست یافته است .

فواید مادی اخلاق خوب 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار. (179)

امام صادق (ع ) فرموده : نیكوكاری و حسن خلق ، شهرها را آباد می كنند و عمرها را افزایش می دهند.

عن علی علیه السلام قال : فی سعة الاخلاق كنوز الارزاق . (180)

علی (ع ) فرموده : در توسعه اخلاق و حسن برخورد با مردم گنجینه های ارزاق و رفاه زندگی نهفته است .

به موازات فواید مادی و دنیوی حسن خلق ، روایاتی در زیانهای اخلاق بد رسیده است كه در اینجا به دو روایت اشاره می شود:

عن علی علیه السلام قال : ایاكم و الاخلاق الدنیة فانها تضع الشریف و تهدم المجد. (181)

علی (ع ) فرموده است : بپرهیزید از اخلاق پست كه افراد شریف را خوار می كند و مجد و عظمت آدمی را بر باد می دهد.

و عنه علیه السلام قال : سوء الخلق یوحش القریب و ینفر البعید. (182)

و نیز فرموده است : اخلاق بد، نزدیكان را پراكنده می كند و فاصله دوران را افزایش می دهد.

دنیای امروز، حسن خلق را تنها از بعد مادی می نگرد و هدفش از رعایت وظایف اخلاقی دوست یابی و سود جویی است . اگر به سفر برود و در محیط ناشناسی قرار گیرد و یا در وطن خود با شرایطی مواجه شود كه از رعایت وظایف اخلاقی ، نه دوستی به دست می آورد و نه سودی عایدش می گردد در این موقع نسبت به رعایت و عدم رعایت وظایف اخلاقی بی تفاوت می شود و ابا نمی كند در مواقعی به نام تفریح ، مرتكب عمل خلاف اخلاق شود و دیگران را مورد تحقیر و اهانت قرار دهد. اما در اسلام ، بعد مادی حسن خلق مورد توجه است و به موجب چند حدیثی كه مذكور افتاد، ائمه معصومین علیهم السلام از فواید دنیوی حسن خلق و زیانهای اخلاق بد سخن گفته اند اما ارزش و اهمیت حسن خلق در آیین اسلام از جهات معنوی و ابعاد روحانی آن است . پیروان قرآن شریف حسن خلق را از وظایف ایمانی و معنوی خود می دانند و به اتكای روایاتی كه از اولیای گرامی اسلام رسیده آن را یكی از وسایل بزرگ جلب رحمت باری تعالی در قیامت به حساب می آورند. در اینجا برای مزید آگاهی شنوندگان محترم ، بعضی از روایات را كه روشنگر ارزش معنوی و ایمانی حسن خلق است به عرض می رساند.

فواید معنوی اخلاق خوب 

عن النبی صلی الله علیه وآله : ان اكمل المؤ منین ایمانا احسنهم خلقا. (183)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : كاملترین مؤ منین از جهت ایمان ، كسانی هستند كه اخلاقشان نیكوتر است .

عن علی بن الحسین علیهما السلام قال : رسول الله صلی الله علیه و آله : ما یوضع فی میزان امری ء یوم القیامة افضل من حسن الخلق .

(184)

امام سجاد (ع ) از رسول اكرم حدیث نموده كه فرموده است : در قیامت چیزی در میزان عمل كسی قرار داده نمی شود كه برتر از حسن خلق باشد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ان العبد لیبلغ بحسن خلقه عظیم درجات الاخرة و شرف المنازل و انه لضعیف العبادة (185)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : بنده خدا در قیامت بر اثر حسن خلق به درجات بزرگ آخرت و شرافت منازل آن نایل می گردد با آنكه از نظر عبادت ضعیف است .

از این قبیل روایات كه معرف ارزش معنوی حسن خلق در روز قیامت نزد باری تعالی است بسیار آمده و در اینجا به آنچه مذكور افتاد اكتفا می شود. ناگفته نماند كه بین اخلاق حمیده و سجایای پسندیده دو رشته خلق خوب وجود دارد كه از سایر محاسن اخلاق برتر و بالاتر است : اول ، خلقیات وجدانی ، دوم ، مكارم اخلاق

وجدان فطری اخلاق 

وجدانیات عبارت از خلقیاتی است كه به الهام الهی با سرشت بشر آمیخته و در كتب علمی از آن الهام به وجدان اخلاقی تعبیر شده است و تمام انسانها حسن انجام آنها و قبح خلاف آنها را درك می كنند، مانند انصاف ، ادای امانت ، وفای به عهد و راستگویی . اولیای گرامی اسلام ضمن روایات متعددی از آنها نام برده و توجه پیروان خود را به اهمیت آن خلقیات معطوف داشته اند. از آن جمله این حدیث است كه به عرض شنوندگان می رسد:

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : لا تنظروا الی طول ركوع الرجل و سجوده فان ذلك شی ء اعتاده فلو تركه استوحش بذلك و لكن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته .(186)

امام صادق (ع ) فرموده : نگاه نكنید به طول ركوع و سجده نمازگزار، چه آنكه این كاری است كه به آن عادت نموده و اگر ترك گوید چه بسا موجب وحشت و پریشان فكریش گردد. اگر می خواهید او را بشناسید نگاه كنید به راستگویی و ادای امانتش ، یعنی این دو صفت می تواند حاكی از خوبی اخلاق و حسن سریره اش باشد.

مكارم اخلاق عبارت از ملكات رفیع و سجایای بلند پایه ای است كه انسان را در مواقع مختلف به كرامت نفس و گذشتهای انسانی وامی دارد، از آن جمله در رویدادهای ناملایم و پیشامدهای ناگوار، اخلاق كریمه كه از طرفی مانع انتقامجویی و اعمال غرایز حیوانی می شود و از طرف دیگر آدمی را به احسان و نیكوكاری وادار می نماید. در روایات اهل بیت علیهم السلام ، مكارم اخلاق ضمن بیان مواردی ذكر شده و در اینجا یكی از آن روایات به عرض می رسد:

كرایم اخلاق 

عن علی علیه السلام قال : ان من مكارم الاخلاق ان تصل من قطعك و تعطی من حرمك و تعفو عمن ظلمك . (187)

علی (ع ) فرموده : از جمله مكارم اخلاق برقرار نمودن رابطه دوستی با آن كس است كه از تو بریده ، عطا نمودن به كسی كه ترا محروم ساخته ، و عفو و اغماض از كسی كه به تو ستم كرده است .

غریزه حیوانی و حس تلافی جویی می گوید كسی كه ترا ترك گفته باید با بی اعتنایی تركش گویی ، كسی كه ترا محروم نموده اگر فرصت به دست آوردی محرومش نمایی ، و از كسی كه ترا محروم نموده اگر فرصت به دست آوردی محرومش نمایی ، و از كسی كه به تو ستم كرده انتقام بگیری و مجازاتش كنی . بنابراین آن كس كه می خواهد به مكارم اخلاق متخلق گردد باید خواهشهای غریزی و تمایلات نفسانی را واپس زند و به كرامت نفس و بزرگواری گرایش یابد و این كاری است بس مشكل ، ولی در پیشگاه الهی بسیار ارزنده و مهم و در پاره ای از موارد، كرامت خلق ، صاحبش را در دنیا از نفع و بهره بزرگی برخوردار می سازد.

واقعه جنگ بلخ 

اسماعیل بن احمد سامانی در ماوراء النهر حكومت می كرد. عمروبن لیث صفاری تصمیم گرفت با او بجنگد، از ماوراء النهرش براند، و حوزه حكومت وی را در قلمرو فرمانروایی خویش در آورد. لشكر نیرومندی مجهز ساخت و عازم بلخ گردید. اسماعیل بن احمد برای او پیامی فرستاد كه هم اكنون تو برمنطقه بسیار وسیعی حكومت می كنی و در دست من جز محیط كوچك ماوراء النهر نیست . از وی خواسته بود كه به آنچه در دست دارد قانع باشد و مزاحم او نشود. ولی عمروبن لیث به پیام اسماعیل اعتنا نكرد، همچنان راه را پیمود، از جیحون گذشت ، منازل را طی كرد و به بلخ رسید. سرزمینی را برای لشكرگاه برگزید، خندق حفر نمود، نقاط مرتفعی را برای دیده بانی مهیا كرد و ظرف چندین روز تمام مقدمات جنگ را آماده نمود. در خلال این مدت ، لشكریانش تدریجا از راه می رسیدند و هر گروهی در نقطه پیش بینی شده مستقر می شدند. (188) جمعی از افسران و خواص اسماعیل بن احمد كه آوازه جرئت و شهامت عمرو بن لیث را شنیده بودند از مشاهده آن همه سرباز مسلح و مجهز تكان خوردند، با یكدیگر شور نمودند و گفتند: اگر بخواهیم با عمرو و سپاه نیرومندش پیكار كنیم یا باید همگی از زندگی چشم بپوشیم و كشته شویم ، یا آنكه در گرماگرم نبرد به دشمن پشت كنیم و میدان جنگ را ترك گوییم و به ذلت فرار تن در دهیم و هیچ یك از این دو بر وفق عقل و مصلحت نیست ، بهتر است كه از فرصت استفاده كنیم و پیش از شكست قطعی به وی تقرب جوییم و امان بخواهیم ، چه او مردی است دانا و توانا و هرگز دامن خویشتن را به كشتن و بستن این و آن كه عمل عاجزان و ابلهان است ، لكه دار نمی كند. یكی از حضار گفت : این سخنی است عاقلانه و نصیحتی است مشفقانه و باید طبق آن تصمیم گرفت . قرار شد در شب معینی گرد هم آیند و به این نظریه جامه عمل بپوشانند. شب موعود فرا رسید، با هم نشستند و هر یك نامه جداگانه ای به عمرو نوشتند، مراتب وفاداری خود را نسبت به او اعلام نمودند، و از وی امان خواستند.

اندیشه مفید و ثمر بخش 

نامه های افسران و خواص اسماعیل به عرض رسید، آنها را خواند، از مضامین آنها آگاه شد، و همه آنها را در خرجینی جای داد و در آن را بست و مهر نمود. درخواست پناهندگیشان را اجابت كرد، جنگ آغاز شد، بر خلاف تصور افسران ، موجباتی فراهم آمد كه اسماعیل بن احمد غلبه كند. سپاهیان عمرو در محاصره واقع شدند، خیلی زود شكست خوردند، عده ای كشته ، گروهی دستگیر شده و جمعی گریختند. عمرو بن لیث نیز فرار كرد ولی دستگیر شد، ساز و برگ نظامیان عمرو به غنیمت رفت ، اموال اختصاصی او و همچنین خرجین نامه های افسران به دست اسماعیل افتاد، از مشاهده خرجین و مهر عمرو بن لیث و یادداشتی كه روی آن بود به مطلب پی برد و دانست محتوای خرجین ، نامه هایی است كه افسرانش به عمرو نوشته اند. خواست آن را بگشاید و نامه ها را بخواند تا بداند نویسندگان آنها كیان اند ولی فكر صائب و عقل دوراندیشش او را از این كار بازداشت . با خود گفت : اگر نامه ها را بخوانم و نویسندگانش را بشناسم به همه آنها بدبین می شوم و آنان نیر اگر بدانند كه رازشان فاش شده است از عهد شكنی و خیانتی كه به من كرده اند دچار خوف و هراس می شوند، ممكن است از ترس جان خود پیشدستی كنند، بر من بشورند و قصد جانم نمایند یا آنكه به مخالفتم تصمیم بگیرند، ارتش را مختل كنند، پیروزی را به شكست مبدل سازند و مفاسد بزرگ و غیر قابل جبرانی به بار آورند. خرجین را نگشود و تمام خواص و افسران خود را احضار نمود، خرجین بسته را كه مهر عمرو بر آن بود به ایشان ارائه داد و گفت : اینها نامه هایی است كه جمعی از افسران و خواص من به عمر نوشته اند، به وی تقرب جسته اند، و از او امان خواسته اند. ده بار حج خانه خدا به ذمه من باد اگر بدانم در این نامه ها چیست و نویسندگان آنها كیان اند و در صورتی كه امان خواهی نویسندگان راست باشد، آنان را عفو نمودم و اگر دروغ باشد از گفته خود استغفار می كنم و سپس دستور داد آتش افروختند و در حضور تمام افسران و خواص ، خرجین سربسته را با همه محتویاتش در آتش افكندند و سوزاندند و اثری از نوشته ها باقی نگذارد. نویسندگان نامه ها از این كرامت نفس و گذشت اخلاقی به حیرت آمدند و از اینكه نوشته ها خاكستر شد و سوء نیتشان برای همیشه مستور ماند آسوده خاطر گشتند، از عمل خود پشیمان شدند، مجذوب فرمانده بزرگوار خویش گردیدند و از روی صداقت و راستی تصمیم گرفتند نسبت به او همواره وفادار باشند. (189)

كرامت نفس اسماعیل بن احمد مدلول كلام علی علیه السلام است كه فرموده :

زكات پیروزی 

العفو زكوة الظفر و السلو عوضك ممن غدر (190)

عفو و بخشش ، زكات پیروزی و ظفر است ، از یاد بردن و به دست فراموشی سپردن ، تلافی نمودن مكر و غدر است .

از آنچه مذكور افتاد روشن شد كه خلق خوب و حسن معاشرت با مردم در اسلام مورد كمال توجه است و در قیامت ، صاحبان اخلاق حمیده مشمول رحمت و عنایت خاص حضرت باری تعالی هستند. امام سجاد (ع ) در قطعه اول این قسمت از دعای مكارم مكارم الاخلاق به پیشگاه خدا عرض می كند:

و طیب المخالقة : بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه با خلق خوب و خوی پسندیده با یكدیگر معاشرت نمایند، و در قطعه دوم این قسمت از دعا كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است عرض می كند:

و السبق الی الفضیلة : بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه در انجام فضایل اعمال و كارهای خوب سبقت جویند.

فضیلت به معنای درجه بلند و عالی برتری است و این كلمه در مورد اعمالی به كار برده می شود كه از نظر ارزش و اهمیت دارای مقام رفیع باشند و در روایات ، نمونه هایی از آنها ذكر شده است .

صفات اهل فضل 

عن النبی صلی الله علیه و آله : اذا جمع الخلائق یوم القیامة نادی مناد: این اهل الفضل ؟ فیقوم اناس و هم یسیر. فینطلقون سراعا الی الجنة . فتلقاهم الملائكة . فیقولون انا نزاكم سراعا الی الجنة . فیقولون : نحن اهل الفضل ، فیقولون كنا اذا ظلمنا غفرنا و اذا اسیی الینا عفونا و اذا جهل علینا حلمنا. فیقال لهم : ادخلوا الجنة ، فنعم اجر العاملین . (191)

رسول اكرم (ص ) فرمود: وقتی جمیع خلائق در قیامت گرد آمدند منادی ندا می دهد: كجا هستند اهل فضل ؟ عده قلیلی بر می خیزند و با سرعت راه بهشت را در پیش می گیرند. فرشتگان آنان را ملاقات می نمایند و می گویند: ما اهل فضلیم ، وقتی به ما ظلم می شد می بخشیدیم ، وقتی نسبت به ما بدی می شد عفو می كردیم ، و وقتی با ما جاهلانه عمل می كردند حلم می نمودیم . به آنان گفته می شود: داخل بهشت شوید كه برای عاملین فضیلت پاداش خوب مقرر است .

این سه مطلب كه در حدیث ذكر شده و اهل فضل عامل آن بوده اند از مكارم اخلاق است و به كار بستن اخلاق كریمه مستلزم واپس زدن غرایز و تمایلات حیوانی است ، و این كاری است بس مشكل ولی موجب نجات و مایه سعادت است .

عن علی علیه السلام قال : الارتقاء الی الفضائل صعب منج . (192)

علی (ع ) فرموده : نیل به اوج فضایل ، سخت و دشوار است اما نجات بخش و مفید.

معنای فرصت 

سبقت گرفتن در فضیلت به معنای محترم شمردن فرصت است . فرصت در لغت یعنی نوبت . مثالی كه برای همه روشن و قابل فهم است ، چراغ سبز و قرمز راهنمایی در چهار راهها است . وقتی چراغ پیش روی راننده سبز می شود نوبت حركت اوست ، باید از این فرصت استفاده كند و پیش از آنكه چراغ سبز قرمز شود از چهار راه بگذرد، اگر سستی كند و چراغ قرمز به حركت او پیشی گیرد فرصتی را از دست داده است . جهانی كه در آن زندگی می كنیم عالم وسایل و اسباب است ، افراد عاقل در تمام مواقع برای نیل به خوبی ها و فضایل ، مراقب برای نیل به خوبی ها و فضایل ، مراقب شرایط مساعدند، به محض آنكه فرصت به دست آورند فورا اقدام می كنند، پیش از آنكه مانع فرا رسد و از توفیق باز مانند.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : من فتح له باب من الخیر فلینتهزه فانه لا یدری متی یغلق . (193)

رسول اكرم (ص ) فرموده : هر كس به رویش در رحمتی گشوده شد البته آن را مغتنم بشمرد زیرا نمی داند آن در چه وقت به رویش بسته می شود و از نیل به خیر محروم می گردد.

عن علی علیه السلام قال : من الخرق المعالجة قبل الامكان والاءناة بعد الفرصة . (194)

علی (ع ) فرموده : از اعمالی كه حاكی از جهل و ضعف عقل است تعجیل در كار پیش از فرا رسیدن شرایط امكانش و سستی و مسامحه پس از رسیدن فرصت و موقعش .

جوانا ره طاعت امروز گیر كه فردا نیاید جوانی ز پیر قضا روزگاری ز من در ربود كه هر روزش از پی شب قدر بود من آن روز را قدر نشناختم بدانستم اكنون كه دریاختم سبقت در فضیلت كه امام سجاد (ع ) از پیشگاه خداوند برای مسلمانان درخواست نموده ، استفاده از تمام فرصتهای خوب و سعادت بخش است .

خداوند در قرآن شریف فرموده :

سبقت در خیرات 

فاسبقوا الخیرات ؛ (195) از شرایط مساعد استفاده كنید و در انجام كارهای خیر سبقت بگیرید، پیش از آنكه فرصت مناسب را از دست بدهید و از كار نیك محروم بمانید.

گاهی سبقت در فضیلت به معنای پیشی گرفتن افراد است از یكدیگر، مثلا اگر در مجلسی با حضور جمع ، عمل حاوی خیر و فضیلت عرضه شود، اگر كسانی در انجامش سبقت گیرند و زودتر از دگران داوطلب آن كار خیر شوند، آنان نیز مصداق دعای امام سجاد علیه السلام اند. این سبقت مقدس را در صدر اسلام كسانی به دست آوردند كه زودتر از دگران دعوت پیشوای بزرگ اسلام را اجابت نمودند و پیش از این و آن به شرف اسلام مشرف گردیدند. خداوند در قرآن شریف این گروه را تخصیص به ذكر داده و از اینكه در آن شرایط سخت و اختناق آمیز اظهار از خود گذشتگی نموده و آیین الهی را پذیرا شده اند مورد تقدیر شان قرار داده و مراتب خشنودی و رضایت خویش را نسبت به آنان ابراز فرموده است ، و همچنین خاطر نشان ساخته كه آنان نیز از ذات اقدس الهی رضایت دارند:

والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه . (196)

اولین مرد و زن در قبول اسلام 

البته سبقت مهاجرین و انصار در قبول اسلام و پیروی از رسول اكرم (ص ) نسبی است ، بعضی از آنان بر بعضی دیگر تقدم داشتند ولی آن كس كه در قبول امر الهی دارای سبقت مطلق است و كسی بر او تقدم ندارد حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع ) است ، او و حضرت خدیجه زمانی اسلام را پذیرا شدند و دعوت نبی اكرم را اجابت نمودند كه هیچ یك از مردان و زنان مكه به اسلام گرایش نداشتند و ایمان نیاورده بودند. این دو نفر از جنس مرد و زن ، امت اسلام را در آن زمان بنیان نهادند و از رسول خدا پیروی می نمودند و دین حق را عملا به رهبری پیغمبر اسلام برپا می داشتند. ایاس از جدش عفیف نقل نموده كه گفت : من تاجری بودم و در ایام حج به منی آمدم ، عباس بن عبدالمطلب نیز مرد تاجری بود، نزد وی آمده بودم ، از او چیزی بخرم و به او چیزی بخرم و به او چیزی بفروشم . در این موقع مردی از خیمه ای خارج شد، برای نماز ایستاد، پس از آن نوجوانی خارج شد، او هم به نماز ایستاد. به عباس بن عبدالمطلب گفتم : این چه دینی است كه آن را نمی شناسم .

فقال : هذا محمد به عبدالله یزغم ان الله ارسله و ان كنوز كسری و قیصر یستفتح علیه ، و هذه امراءته خدیجة بنت خویلد آمنت به ، و هذا الغلام ابن عمه علی بن ابیطالب . (197)

گفت : این مرد محمد بن عبدالله است كه گمان دارد خداوند او را مبعوث به رسالت فرموده است و گنجهای كسری و قیصر را برای او می گشاید، و این زن ، خدیجه بنت خویلد همسر اوست كه به وی ایمان آورده و این نوجوان پسر عمش علی بن ابیطالب است .

پیمبر بزرگوار و حقشناس ، سبقت خدیجه را در اسلام و خدمات آن بانوی بزرگ را به دین حق همواره به خاطر داشت و از او به احترام یاد می نمود.

تكریم پیامبر (ص ) از حضرت خدیجه 

عن علی علیه السلام قال : ذكر النبی صلی الله علیه و آله خدیجة یوما و هو عند نسائه و بكی . فقالت عایشة : ما یبكیك علی عجوز حمراء من عجائز بنی اسد؟ فقال : صدقنی اذ كذبتم و آمنتنی اذ كفرتم و ولدت لی اذ عقمتم . قالت عایشة : فما زلت اتقرب الی رسول الله صلی الله علیه و آله بذكرها. (198)

علی علیه السلام فرموده : روزی رسول اكرم (ص ) نزد زنانش از خدیجه نام برد و گریست . عایشه گفت : چه چیز موجب شد گریه كنی بر پیره زن سرخ رویی از پیره زنان بنی اسد؟ حضرت فرمود: او زمانی نبوت مرا تصدیق كرد كه شما را تكذیب می كردید، او زمانی به من ایمان آورد كه شما كافر بودید، او برای من روزی فرزند آورد كه شما عقیم بودید. عایشه می گوید: وقتی حمایت پیمبر اسلام را نسبت به خدیجه دانستم ، از آن پس با نام خدیجه به رسول اكرم تقرب می جستم .

خداوند در قرآن شریف تمام كسانی را كه با سبقت نسبی به اسلام گرایش یافته و به نبی اكرم ایمان آورده اند مورد تكریم و احترام قرار داده است و این تكریم عمومی ، علی (ع ) را نیز شامل می شود. ولی همان طور كه قبلا اشاره شد امیرالمؤ منین در پذیرش اسلام دارای سبقت مطلق است و كسی از جنس مردان قبل از او اسلام نیاورده است ، بنابراین سبقت افتخارآمیز علی (ع ) در قبول اسلام بی نظیر است .

سخنان حضرت مجتبی (ع ) 

امام مجتبی علیه السلام بر منبر با حضور معاویه و جمعی از مردم ضمن سخنرانی مبسوطی این دو برتری و مزیت را با استشهاد از آیات قرآن شریف برای پدر بزرگوارش بیان نموده و در اینجا دو قطعه كوچك كه از آن سخنرانی مورد استشهاد است به عرض می رسد:

الی ان بعث الله محمدا و انزل علیه كتابه ثم امره بالدعاء الی الله عزو جل فكان ابی علیه السلام اول من استجاب الله تعالی و لرسوله و اول من آمن و صدق الله و رسوله و قد قال الله تعالی فی المنزل علی نبیه المرسل : افمن كان علی بینه من ربه و یتلوه من ربه و یتلوه شاهد منه ، فرسول الله صلی الله علیه و آله الذی علی بینه من ربه و ابی الذی یتلوه و هو شاهد منه .- تا آنكه خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به رسالت مبعوث فرمود و قرآن شریف را بر وی فرو فرستاد سپس به او ماءموریت داد كه مردم را به خداوند بخواند. پدر من اول كسی بود كه ایمان آورد و خدا و پیغمبر را تصدیق نمود. سپس آیه ای از قرآن شریف قرائت كرد و توضیح داد كه پیمبر گرامی كسی است كه از خداوند دلیلی روشن دارد، یعنی قرآن شریف ، و علی (ع ) برای او شاهدی صادق .

و السابقون السابقون اولئك المقربون ، فكان ابی سابق السابقون الی الله عزوجل و الی رسوله و كما ان الله عزوجل فضل السابقین علی المتخلفین و المتاءخرین كذلك فضل اسبق السابقین علی السابقین . (199)

پس از آنكه حضرت مجتبی آیه والسابقون را قرائت نمود، فرمود: پدرم سابق سابقین در ایمان به خدا و رسول خداست ، پس همان طور كه خداوند سابقین را بر متخلفین و متاءخرین فضیلت داده ، همچنین اسبق سابقین را بر سابقین برتری و مزیت بخشیده است . نتیجه آنكه امام سجاد (ع ) در قطعه دوم این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق از پیشگاه الهی درخواست نموده :

عدل اجتماعی و سبقت در فضیلت 

والسبق الی الفضیلة : بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه در فضیلت سبقت جویند و هر چه زودتر آن را انجام دهند، پیشی گرفتن در فضیلت از عوامل مهم حفظ عدل اجتماعی است ، چه آنكه عدل ، خود از بهترین فضیلتهاست . كسانی كه در فضیلت سبقت می گیرند قطعا در اقامه عدل ، روش سبقت را به كار می بندند و برای تحقق بخشیدن به عدل اجتماعی هیچ فرصتی را از دست نمی دهند و با مسامحه و سستی ، خویشتن را از توفیق بزرگ الهی محروم نمی سازند.